تو می خواستی
برافروزی از سینه ام حرف ها
تو می خواستی
دهان مرا شعله ور سازی از گفت و گو
دریغا ز کبریت خیس
تو می خواستی استخوانم بسوزی
تو می خواستی بند بندم بگوید تو را دوست دارم
تو چیزی نمی گفتی و سخت می خواستی
برایت کمی آتش آورده ام
لبم تاول عشق دارد ز دستان تو

| سرودهء عمران صلاحی |

منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

طرحواره درمانی اخبار مفید تب و تاب (تحصیل) تنهاترین.. آموزش برای همه مرکز مشاوره تحصیلی تلفنی همیار اول